مورچه |
|||
عبارت است از فصل مشترک خشکی ها با سطح افقی دریا. به عبارت دیگر، منحنی های هم ارتفاعی است که دارای ارتفاع صفر گز باشد. این فصل مشترک، در سواجل بدون جزر و مد تقریباً ثابت است ولی در سواحلی که دارای جذر و مد هستند، تغییر می کند و به وسعت زمین های ساحل افزوده و یا کم می شود. بهای خرید کالاها در مبداء به اضافه هزینه بیمه هایی که به آن کالا تا ورود به اولین دفتر گمرکی تعلق می گیرد، و در مورد کالاهای محمول با هواپیما تا اولین فرودگاهی که کالا در آنجا تخلیه می شود، تعلق می گیرد. ( ماده ۴ قانون اصلاح تعرفه های گمرکی مصوب ١٣٣٧/۴/١٠ ) برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
سهمی که روی آن اسم شخص معینی ذکر شده باشد. در این صورت انتقال آن تابع مقررات مخصوصی است به این معنا که انتقال سهام با نام باید در دفتر به ثبت برسد و صاحب سهم نیز شخصاً یا توسط وکیل، انتقال را در دفتر مرقوم، تصدیق و امضاء نماید. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
سهمی که به دارنده آن، حق شرکت در منافع را بدهد، با اینکه حصه ای که در ابتدای شرکت در شرکت نهاده است بعداً به او رد شده باشد. سهمه ی انتفاعی وقتی پیدا می شود که سرمایه به دارنده ی آن مستردد گردد. الف - حصه ی شریک در مال الشرکه ( حقوق مدنی ) ب - سندی است که حکایت از مالکیت حصه ی معین در شرکت تجاری ( به نام شرکت سهامی ) می کند و صاحب سهم از تمام مزایای مقرر در اساسنامه ی شرکت اسنفاده می کند. صاحب صهم در همه منافع و زیان های شرکت شریک خواهد بود و در اداره شرکت دخالت دارد. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
سند مالکیتی که نسبت به کل یا بعض محدوده سند مالکیت دیگر ( که قبلا صادر شده است ) تاریخاً موخّر بر ثبت اولیه در دفتر املاک به ثبت رسیده باشد، سند مالکیت معارض است و تا وقتی که حکم نهایی بر صحت صدور آن از دادگاه صادر نشود، صفت سند مالکیت معارض را دارد و آثار مختصّ قانونی بر آن مترتّب است. ( بند اول ماده سوم لایحه قانونی راجع به اشتباهات ثبتی اسناد مالکیت معارض ) برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
سند رسمی مخصوص که پس از طی تشریفات ثبت مال غیر منقول و ثبت آن در دفتر مخصوصی از دفاتر اداره ثبت اسناد و املاک که نام آن دفتر املاک است به مالک ملک داده می شود و دولت دارنده ی آن را مالک ملک می شناسد. هرچند که متصرف نباشد و پس از صدور این سند ماده ٣۵ قانون مدنی نسبت به آن بی اثر است. ( ماده ٢٢ قانون ثبت ) اگر در دادن این سند اشتباهی شده باشد، ابطال آن محصور به ذیل ماهد یک لایحه قانونی اشتباهات ثبتی سال ١٣٣٣ می باشد. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
سند رسمی یا عادی که بدون صدور حکم دادگاه، قابل صدور اجرائیه برای اجرای مدلول سند باشد. مانند سند رسمی طلب و چک. ( ماده یک لایحه قانونی چک بی محل ) برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
الف - سند حاکی از تعهد مدیون بپرداخت وجه نقد یا پرداخت جنس ( که کلی آن جنس بر عهده ی اوست ) مانند سند تعهد پرداخت چند خروار گندم. بیشتر در معنی اول بکار می رود. ب - در اصطلاحات ثبتی در معنی مقابل سند شرطی و به طور کلی اسناد مربوط به معاملات با حق استرداد ( یعنی اسناد ٣٣ و٣۴ قانون ثبت ) بکار می رود. اجراء سند ذمّه ای ممکن است منتهی به توقیف مدیون شود ولی اجراء سند شرطی چنین نیست. سند رسمی است که متضمن عقد رهن باشد و بیشتر در رهن غیر منقول به کار می رود. سند رسمی است که متضمن بیع شرط باشد. در مقابل سند رهن و سند قطعی استعمال می شود. سندی است که تجار در معاملات تجاری رد و بدل می کنند. در معنی اخص سندی است که در قانون تجارت دارای عنوان خاصی است، مانند چک، سفته، سند در وجه حامل و جزء اینها. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
هر سندی که قدرت اجرایی داشته باشد خواه اجرائیه دادگاه باشد خواه سند رسمی لازم الاجراء که بدون حکم دادگاه قابل اجراء است. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
هر سندی که قدرت اجرایی داشته باشد خواه اجرائیه دادگاه باشد خواه سند رسمی لازم الاجراء که بدون حکم دادگاه قابل اجراء است. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
هر سندی که قدرت اجرایی داشته باشد خواه اجرائیه دادگاه باشد خواه سند رسمی لازم الاجراء که بدون حکم دادگاه قابل اجراء است. الف - حق انتفاع هرگاه به صورت سکونت منتفع در مسکن متعلق به غیر باشد، آن را سکنی و حق سکنی نامند. ( ماده ۴٣ قانون مدنی ) ب - حق سکنی در عقد ازدواج عبارت است از تفویض اختیار تعیین سکونت به زوجه. در فارسی فعلی حرف سین آن سه نوع تلفظ می شود. صحیح آن سفته به کسر سین است، به معنی محکم و سخت و استوار. اصل این لغت فارسی است بر نوعی قرض اطلاق می شود به این ترتیب که مسافری مالی به کسی می دهد که آن کس در نزد ثالثی در مقصد مسافر، از خود مالی شبیه به آن دارد و مسافر از گیرنده ی مال خویش دست خطّی ( به صورت حواله ) می گیرد تا در مقصد از محالٌ علیه مثل همان مال را که در مبداء داده بگیرد. و آن نامه را سفته ( به فارسی ) و سفتجه به ضم سین ( در عربی ) گویند و جمع آن را سفاتج آورده اند. به موجب ماده ٣٠٧ قانون تجارت، سفته عبارت از سندی تجارتی است که به موجب آن امضاء کننده تعهد می کند در موعد معین یا عندالمطالبه در وجه حامل یا شخص معین و یا به حواله کرد آن شخص کارسازی نماید. اسم دیگر آن فته طلب است. ( ماده ٢٣٩ قانون جزا ) برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
اموری که اثر حاصل از عقد را در حالت تزلزل و بی ثباتی و یا وقفه نگه می دارند. این امور عبارتند از : - تعلیق عقد. - جواز عقد. - خیاری بودن عقد. - عدم نفوذ عقد. ( مانند عقد مکره و عقد فضولی ) در صورتی که کف واحد مسکونی پایین تر از کف حیاط یا محوطه اصلی باشد، واحد مسکونی مزبور را زیر زمین می نامند. زمینی است که مشخصات زیر را دارا باشد : الف - ملک باشد. خواه مجهول المالک باشد، خواه نه. بنابراین به زمین موات، بیاض گفته نمی شود. ب - مشغول به زراعت یا بنا یا درخت و چمن و مانند این امور نباشد؛ خواه محصور باشد، خواه محصور نباشد؛ خواه زمین از اراضی زراعی باشد، خواه نه . زراعت آن از آب دائمی رود یا استخر یا قنات یا چشمه یا چاه و امثال آن آبیاری شود. ( ماده یکم قانون اصلاحات ارضی مصوب ١٣٣٩) زمینی است موات که آب هرزه ترشح می کند و آن به زه کشی و به راه انداختن آب هرزه آن است. جمع آن زوایا و زاویه هاست، به محل اطعام فقرا و پذیرایی از میهمانان و واردین گفته می شود. از قدیم زاویه ها در شهرها و کنار جاده ها احداث می شده اند. امروزه خانقاه قسمتی از خدمات زاویه را به عهده گرفته است. کسی است که مالک زمین نیست و با دارا بودن یک یا چند عامل زراعی شخصا و یا به کمک خانواده خود در زمین متعلق به مالک مستقیما زراعت می کند و مقداری از محصول را به صورت نقدی یا جنسی به مالک می دهد. ( ماده یکم قانون اصلاحات اراضی ) منظور از زمین در قانون اصلاحات ارضی ١٩/١٠/۴٠ ، زمین زیر کشت یا آیش است که برای یک یا چند نوع از امور کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرد. هرگاه مالی، موضوع عقد رهن واقع شود، قبل از فک آن، مالک رهینه آن را برای دین دیگر به رهن بدهد، رهن بعد از رهن اول را رهن مکرر می نامند. خواه مرتهن در رهن مکرر همان مرتهن در رهن نخستین باشد، خواه شخصی ثالث. رهن مکرر دو قسم است: اول- راهن در رهن مکرر تصریح به عقد رهن اول کرده و با حفظ حقوق او اقدام به رهن دوم می کند. مقصود از حفظ حقوق اینست که طرفین رهن مکرر قبول می کنند که نخست طلب مرتهن اول از محل وثیقه وصول شود و اگر مازاد بماند، از آن محل، حقوق مرتهن دوم استیفاء شود. این مازاد را مازاد احتمالی نامند. دوم- راهن اطلاعی از رهن اول به مرتهن دوم ندهد. در این صورت مرتهن دوم به خیال این که مالک بلامانعی را به رهن می گیرد، اقدام به عقد رهن می کند در این صورت خیار عیب دارد ( ماده ۴۵۶ ق.م ) باید دانست که راهن در مواقع اقدام به رهن دوم نیازی به کسب اذن از مزتهن اول ندارد. چون رهن دوم معارض حقوق مرتهن اول نبوده و به موجب ماده ٣۴ مکرر قانون ثبت حقوق او محفوظ است. موافقتی که دفاتر اسناد رسمی قبل از تنظیم سند رهن دوم از مرتهن اول معمولا اخذ می کنند به این دلیل است که، چون قیض در رهن شرط تحقق آن است و با رهن اول در واقع مال مزبور در قبض مرتهن اول قرار گرفته، و مال دیگری را نمی توان بدون اجازه صاحب حق به تصرف دیگری داد. لذا موافقت مرتهن اول از این بابت ضروری است. ( مدنی-ثبت ) هرگاه راهن که مال خود را به رهن نهاده، برای بار دیگر ( بار دوم یا سوم یا چهارم یا غیره ) نزد همان مرتهن یا شخص ثالثی به رهن بگذارد، این رهن را رهن مکرر نامند. ( ماده ٣۴ مکرر قانون ثبت ) هرگاه مبیع شرطی از طرف بایع به استناد ماده مذکور برای دفعه یا دفعات بعد به وثیقه نهاده شود این بیع بعدی را می توان بیع شرط مکرر نامید و همین امر است که از تاریخ وضع ماده ٣۴ مکرر قانون ثبت بیع شرط را از صورت بیع ناقل مالک خارج کرده است. تا جایی که معروف شده است که: « بیع شرط مملک نیست » هرگاه بعد از عقد رهن بدون گرفتن وام جدید، راهن یکی از اموال خود را به همان مرتهن ضمن عقد دیگری به رهن بدهد، رهن دوم را رهن مضاف نامیده اند. سند رهن دوم را در رهن مضاف « سند متمم » می نامند. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
برابر صریح ماده ٧٧۴ ق.م ، رهن دین و منفعت باطل است. قانون مدنی فقط رهن عین معین را تجویز کرده است. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
رونوشت سندی است که مطابقت آن با ثبت دفتر گواهی شده به منزله اصل سند است. ماده ٧۴ قانون ثبت: « سوادی که مطابقت آن با ثبت دفتر تصدیق شده است به منزله اصل سند خواهد بود، مگر در صورت عدم اثبات مطابقت سواد با ثبت دفتر. در اصطلاح بنّایان سوراخی که برای فرو بردن سر شمع در دیوار بکنند. حق انتفاعی است که از طرف مالک برای مدت معینی برقرار می شود. ( ماده ۴٢ ق.م ) در فرهنگ دهخدا به نقل از ( منتهی الارب و ناظم الاطباء ) چنین آمده است: « عطا کردن چیزی باشد به کسی، بدین شرط که هر کدام از آن ها اول بمیرد آن چیز به ورثه او باز گردد. یا دادن خانه یا زمین کسی را که در حیاط خود از آن نفع گیرد و بعد از مرگش به دیگری برسد. رقبی و عمری و سکنی عبارت از یک نوع حق انتفاع است ». زمینی که نزدیک به آب رود باشد. مطلق زمین متعلق به ده را گویند. ( آنندراج ) سند رسمی شامل معامله ناقل عینی را گویند. در مقابل سند بیع شرط، رهن و معاملات با حق استرداد استعمال شده است. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
عاریه گرفتن ملک غیر و به رهن نهادن آن به نفع عاریه گیرنده،موجب پیدایش رهن مستعار می شود. امروزه برای این کار عنوان عاریه را به میان نمی آورند، بلکه داین و مدیون و ثالث ( که ملک او وثیقه مال مدیون می شود ) از طریق ماده ١٠ قانون مدنی توافق می کنند. از ماده ٧۵۴ قانون مدنی هم می توان همین استفاده را کرد. صنعت مالی از اموال محکوم علیه یا مدعی علیه که به موجب قرار تامین دادگاه توقیف می شود. یعنی مالی که از جهت قضایی در قید است و طلق نیست. در گروگان و در قید چیزی بودن از مفاهیم لغت رهن است، چنان که در حدیث آمده است: « سنگ غصبی که در ساختمان غاصب بکار برده شده، ید و گروگان برای تخریب آن ساختمان به منظور ردّ سنگ به صاحب آن است ». لغت رهن در رهن قضایی محمول بر مفهوم وثیقه هم می تواند باشد. عقد رهنی که مال مورد رهن بعد از اقباض به مرتهن در تصرف مرتهن بماند و او از منافع آن بهره مند گردد. رهن، عقدی است که به موجب آن، مدیون مالی را برای وثیقه به دائن می دهد. ( ماده ٧٧١ ق.م ) در این که بعد از وضع ماده ٣۴ قانون ثبت این عقد به صورت عقد لازم الطرفین درآمده اختلاف نظر شدید وجود دارد ( مجله حقوقی دادگستری - سال ١٣۴٣ - شماره ٢ دی ماه - صفحه ٩ ) برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
مانند معامله مالک اهل در مال خود بدون اکراه. در این صورت قصد انشای او مقرون به رضا است، بر خلاف رضای مالک در حال اجازه عقد فضولی که رضای او جدا از قصد انشای عاقد است و رضای عاقد مکره پس از زوال اکراه و در هنگام اجازه عقد همین طور است. ( مراتب بالا فرع بر تعاریز قصد انشاء و رضا است ) برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
حداقّل از رضا که قانون آن را شرط نفوذ معاملات قرار داده است و آن رضای مضطر است. ( ماده ٢٠۶ ق.م ) میوه ای غلاف دار شبیه به لوبیا ، گیاهی سر پایین و تخم آن سیاه است گرم و خشک درجه سوم جایی در دیوار برای نهادن مایحتاج بر تراز طاقچه. بر واره طاقچه. بر زیر طاقچه. مالی که از طرف دولت به عمال او داده شود رزق نامیده می شود. فرق رزق و اجرت در فقه این است که اجرت در باب اجاره گفته می شود و باید بین خدمت و کار اجیر و اجرت تعادل اقتصادی وجود داشته و عقد اجاره منعقد شده باشد که آنهم برای مدت معینی است و حال اینکه بین کارمند دولت و دولت عقد اجاره وجود ندارد و رزق متناسب با حاجت متعارف کارمند است نه متناسب با مقدار کار او. درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید موضوعات نويسندگان |
|||
![]() |