مورچه |
|||
( ثبت املاک ) در لغت به معنی جدا کردن است. در اصطلاح ثبتی تقسیم یک قطعه زمین به قطعات است ( ماده نهم آیین نامه قانون ثبت ) در لغت فارسی، برهم نهادن دو امر مادی یا معنوی در مقام سنجش و اندازه گیری را گویند که در زبان عربی به این معنی نیامده است، و تطابق به این معنی است، نه تطبیق. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
( فقه-مدنی ) ضمان و مسئولیتی که مستقیما از خود عقد ناشی شود ( نه اینکه از تخلف از عقد یا از تأخیر اجرای عقد حاصل شود ) مانند ضمان درک بایع نسبت به مبیع ( شق دوم ماده ٣۶٢ ق.م ) برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
مرادف وثیقه حسن انجام تعهد است ( بند نهم ماده ٢۶ آیین نامه معاملات دولتی ) برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
که موضوع دعوی تصرف عدوانی است، تصرفی است که بدون رضای مالک مال غیر منقول از صرف کسی صورت گرفته باشد. در صدق تصرف عدوانی به این معنی: اولا- فرق نمی کند که متصرف عدوانی مستقل در تصرف باشد و یا به همراه شخص دیگر تصرف کند. ثانیا- فرق نمی کند که تصرف مزبور به نفوذ و قدرت شخصی افراد عادی خودسرانه به عمل آمده باشد، یا اینکه تصرف متکی به نفوذ و قدرت شخصی وی نبوده بلکه به دستور مقام بی صلاحیت مال غیر به تصرف او داده شده باشد. ثالثا- شریک مال مشاع هم که بدون اذن شریک دیگر تصرف در ملک کند، تصرف عدوانی خواهد بود. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
کسی که متصرف مالی ( منقول یا غیر منقول ) باشد، فرض قانونی این است که تصرف او نصرف به عنوان مالکیت محسوب است. ( ماده ٧۴٧ ایین دادرسی مدنی ) در مقابل تصرف از طرف غیر و تصرف به عنوان وقف استعمال می شود. ( مدنی ) عبارت است از اینکه مالی تحت اختیار کسی باشد و او بتواند نسبت به آن مال در حدود قانون یا به عدوان تصمیم بگیرد. تصرف ممکن است به مباشرت باشد یا بواسطه. مانند تصرف قیم و وکیل و مباشر ( ماده ٧۴۵ ایین دادرسی مدنی ) ( فقه-مدنی ) تسلیم در عقد معوض عبارت است از اینکه یکی از طرفین دیگری را بر مالی که به او منتقل کرده مستولی سازد و به عبارت دیگر تسلیم عبارت است از تمکین طرف از تصرف یا قراردادن مورد معامله تحت اختیار طرف. مرادف آن اقباض است. ( ماده ٣۶٧ ق.م ) شرط تسلیم آن نیست که طرف متمکن از انحای تصرفات باشد، بلکه کافی است که تمکن از تصرفات مناسب با خصوصیات عقد معین باشد. پس تعریف قانون مدنی ناقص است. سپردن قبوض انبارهای عمومی هم تسلیم محسوب می شود. ( فقه-مدنی ) توافق متقابل را گویند. در نظر عده ای از فقها تراضی اعم از عقد است زیرا در عقد باید ایجاب و قبول لفظی باشد و حال اینکه تراضی ممکن است بدون لفظ و صرف داد و ستد یا اشاره یا نوشته واقع شود. گاهی به جای تراضی عنوان مراضات استعمال می شود. چنانکه در ماده ۵٠١ ق.م نیز این اصطلاح بکار رفته است و مراضات در نظر مقنن عنوان عقد را ندارد. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
( فقه-مدنی ) خیار ناشی از تدلیس یکی از متعاملین خواه آن معامله عقد بیع باشد خواه نباشد ( مواد ۴٣٨ و ۴٣٩ ق.م ) ( فقه-مدنی ) اعمالی که موجب فریب طرف معامله شود. ( ماده ۴٣٨ ق.م ) بنابراین اولا موضوع مورد تدلیس باید عین باشد. پس مغبون کردن طرف معامله ( ولو اینکه فریب متوجه قیمت باشد )، تدلیس به این معنی نیست. ثانیا تدلیس کننده باید به موضوع مورد تدلیس صورتی بدهد که محرک طرف معامله در اقدام معامله باشد؛ یعنی اظهار صفت کمالی در موضوع مورد معامله نماید که آن موضوع فاقد آن صفت است. پس اخفای عیب از موارد اعمال خیار عیب است نه خیار تدلیس. ( فقه-مدنی ) الف- عدم انجام تعهد ( مواد ۴۴۴ و ٢٣٧ ق.م ) ب- ظهور خلاف آنچه که شرط شده است ( مواد ٢٣۵ و ۴۴۴ ق.م ) برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
( حقوق مدنی ) تخلف از تعهد به هر یک از دو مورد ذیل گفته می شود: ١- عدم انجام تعهد. ٢- تأخیر در انجام تعهد ( ماده ٧٢٧ و ٧٢٨ ایین دادرسی مدنی ). فرق نمی کند که تخلف مزبور عمدی یا خطایی یا به قهر قاهر ( فرس مارژ ) باشد. این اصطلاح فرانسوی است. عنوان " عدم اجرای تعهد " که در صدر ماده ٢٢۶ ق.م تهاده شده است، معادل تخلف از تعهد است. تخلف از تعهد علی الاصول سبب مسئولیت قراردادی است. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
نرخ قانونی بهره پول که بر اثر تأخیر مدیون در پرداخت آن به حکم قانون باید به بستانکار بدهد و صرف تاخیر مدیون، به آن بهره عنوان خسارت را می دهد. در همین معنی " خسارت تأخیر تادیه " و " خسارت تأخیر ادا " و " خسارت دیرکرد " و " زیان دیرکرد " هم استعمال شده است. تهاتر. پا به پا. عمل دو کس یا دو کشور که طلب های خود را به جای وامهایی که به هم دارند، حساب می کنند. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
چنانچه ملکی مال غیر منقول از پلاک اصلی به هر مساحت مجزا شود، اداره ثبت اسناد پلاک دیگری می دهد که آن را پلاک فرعی از اصلی می نامند. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
هر قریه یا ده قصبه اداره ثبت اسناد محلی دارای شماره خاصی است که آن را پلاک اصلی ثبتی گویند، که سمت چپ سند دفترچه نوشته می شود. در اصطلاحات اداری دستوری است که رئیس های ادارات ذیل نامه ها نویسند. مینوت نامه موقتی است که پیشنهاد مضمون نامه را در آن نوشته و پس از تصویب وزیر یا رئیس اداره، آن را پاکنویس کرده به امضا می رسانند و به جریان می اندازند. اجرای تعهدی که موضوع آن وجه نقد باشد. اصطلاح payement در حقوق فرانسه اعم از پرداخت است، زیرا شامل تعهداتی که موضوع آن وجه نقد هم نباشد نیز می شود. اراضی ای که فاقد حد طبیعی هستند و حد فاصل معینی هم با مجاورین ندارند، باید قبل از تحدید حدود توسط متقاضی ثبت پی کنی شود. پی کنی دلیل تصرف، و تصرف از دلایل مالکیت است. ماده ٨٠ آیین نامه ق.ث چنین مقرر می دارد: - در اراضی بیاضی غیر محصور که حد فاصل نداشته باشد، باید در اطراف زمین به عمق نیم گز از طرف مالک پی حفر شود. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
پس از انجام عملیات تحدید حدود و تطبیق صورتمجلس، تحدید حدود با مجاورین نماینده ثبت اولین پیش نویس سند مالکیت را مطابق ماده ٨٣ ایین نامه قانون ثبت تهیه و استخراج نموده و ضمیمه پرونده به شعبه بایگانی تسلیم می کند. ورقه فلزی که روی ان شماره مخصوصی را نقر و معمولا بر سر در خانه ها یا روی اشیا نصب مینمایند. مثل: پلاک خانه، پلاک ماشین. سابقا برای قراء ( اطراف زمین را گویند که در میان آن زراعت کرده باشند و زارعان بر بالای آن آمد و شد کنند تا زراعت پایمال نگردد و آب در زمین بایسند ) یا ( بلندی گرداگرد زمین کاشته شده )و مزارع پلاک سنگی به کار رفته و در مرکز قریه نصب میشد ساحل مسطح دریا. گرمابه دریایی که جای شنا و حمام و تفریح است. امروزه خانه یا اتاق هایی را که برای استفاده مسافران ساخته می شود پلاژ می گویند. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
در شرکت های سهامی، یک قسمت از قیمت یا مبلغ اسمی سهام نقدا پرداخت و در قسمت دیگر آن تعهد بر پرداخت می شود، که آن را در اصطلاح حقوقی تجارت پذیره نویسی می گویند. ورقه ای که حاکی از قبول پرداخت قیمت یک یا چند سهم باشد. عبارت است از مثل آن، در صورتی که مثلی باشد و قیمت آن، هرگاه قیمتی باشد. در معانی زیر بکار رفته است: ١- درمعاملات معوض، هر یک از عوضین، مثلا مبیع بدل ثمن است و ثمن بدل مبیع. ٢- مالی که باید زیان زننده برای خسارت به آسیب دیده بپردازد ( ماده ٣١١ ق.م ) ( فقه، زن و مردی که به سن بلوغ رسیده باشند ) ( مواد ٣۴، ٣۵، ٣۶ قانون مجازات عمومی ) سن بلوغ در پسر، ١۵ سال تمام قمری و در دختر، ٩ سال تمام قمری است. (تبصره یک ماده ١٢١٠ ق.م الحاقی ٨/١٠/١٣۶١ ) محوطه ای معمولا محصور است که در آن انواع درخت ها و گل ها را کاشته باشند. بر اساس قانون، در مناطق جنگلی، باغ دارای مشخصات زیر است: ١- دارای حدود مشخص اختیاری باشد ( نه طبیعی ) ٢- حجم درختان جنگلی خودروی آن از ۵٠ متر مکعب در هر هکتار تجاوز نکند. ٣- دست کم در هر هکتار ١٠٠ عدد درخت بارده جوان دست کاشت میوه ای وجود داشته باشد. ۴- دست کم ٩دهم سطح آن را کَنده و از ریشه درختان جنگلی، پاک شده باشد. ( ماده ١ آیین نامه اجرایی قانون ملی شدن جنگل ها مصوب سال ١٣۴٢ ) هر عمل حقوقی که مخالف مقررات قانونی بوده و قانون آن را فاقد هرگونه اثر حقوقی شناخته باشد؛ مانند بیع صغیر. صفت این عمل حقوقی را بطلان گویند. بطلان در مقابل صحت استعمال می شود. عقد باطل عقدی است که به نظر قانونگذار وجود خارجی ندارد و به هیچ عنوان نمی توان اثری بر آن باز کرد. مثال: ماده ٣۶١ ق.م " اگر در بیع عین معین معلوم شود که مبیع وجود نداشته، بیع باطل است " در بطلان عقد، باید برخلاف قانون و مقررات باشد. ثانیا از طرف دادگاه حکم صادر شود. مرضی سوداوی است که موجب غلبه سفیدی یا سیاهی بر بخشی از پوست پیکر ادمی است و در ماده ١١٢٣ ق.م از موجبات فسخ نکاح برای مرد شمرده شده است. کسی است که مالک زمین و عوامل دیگر زراعتی نیست و در مقابل انجام کار زراعتی برای مالک یا گاوبند، سهمی از محصول برمیدارد. ( قانوناصلاحات ارضی ) نوشته ای است که به موجب آن شخصی به دیگری دستور می دهد که به رویت یا به وعده معین مبلغی در وجه شخص ثالثی یا به حواله کرد او و یا در وجه حامل بپردازد. برات علاوه بر امضا یا مهر برات دهنده، باید دارای شرایط زیر باشد: ١- قید کلمه برات در روی ورقه. ٢- تاریخ تحریر. ٣- اسم شخصی که باید برات را تادیه کند. ۴- تعیین مبلغ برات. ۵- تاریخ تادیه وجه برات. ۶- مکان تادیه وجه برات ( اعم از این که محل اقامت محال علیه باشد یا محل دیگر ) ٧- اسم شخصی که برات در وجه یا حواله کرد او پرداخت می شود. ٨- تصریح به اینکه نسخه اول یا دوم یا سوم یا چهارم است ( ماده ٢٢٣ ق.ت ) علاوه بر مطالب فوق که قید آن در برات لازم است و عدم رعایت آن موجب سلب امتیاز از سند است، آن طور که بین تجار معمول است و قانونا این عمل منع نشده، مطالب دیگری در برات طبق عادات و رسوم می شود که عمده معمول از این قرار است: ١- قید اعلام بعدی: کسی که برات را صادر می کند، اگر بنویسد که برات مطابق اعلام بعدی پرداخت شود، در این صورت محال علیه باید پرداخت برات را موکول به دستور بعدی ضادر کننده برات بکند و الا مسئول خواهد بود. ٢- قید بدون اعلام بعدی: تاکیدی است که لزوما وجه آن پرداخت شود. ٣- قید بازگشت بدون خرج: در صورتی است که محال علیه برات را نکول کند یا سر وعده نپردازد. دارنده برات بدون تحمل هزینه یا مراجعه به مقامات قضایی، به صادرکننده برات مراجعه می کند. در بعضب ممالک ( از جمله ایران، آمریکا، و تا چندی پیش در فرانسه ) مترادف میلیارد یعنی هزار میلیون و در بعضی دیگر ( از جمله انگلستان، آلمان، فعلا فرانسه ) به معنای یک میلیون میلیون می باشد. درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید موضوعات نويسندگان |
|||
![]() |