مورچه |
|||
برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
مطابق ماده ٢٣ آیین نامه، دفاتر اسناد رسمی در مورد اقاله و فسخ معاملات به طریق زیر باید عمل کنند: الف- در صورتی که یکی از متعاملین بخواهد از حق خیار فسخ خود استفاده نماید، باید پس از احراز حق مزبور فسخ معامله در حاشیه سند و ثبت دفاتر قید شده و به امضای کسی که معامله را فسخ کرده برسد و سردفتر باید امضای شخص مزبور و وقوع فسخ را تصدیق و امضا نماید. در این مورد، زدن مهر باطل شد مورد نخواهد داشت. ب- در صورتی که طرفین برای اقاله به دفتر اسناد رسمی مراجعه کنند باید پس از اقاله معامله در ستون ملاحظات دفتر سند معامله، ابطال و مهر ( باطل شد ) روی سند و صبت دفتر زده شود و به دستور ماده ١٠۴ ایین نامه قانون ثبت، در موقع فسخ و اقاله و معاملات املاک باید لاشه سند باطل شده در اگهی فسخ به اداره ثبت ارسال شود تا در ملاحظات دفتر املاک قید شود. طریقه قانون ١٣١٠ ( قانون ثبت اسناد و املاک مصوب ٢۶ اسفند ١٣١٠ ) است. در این قانون، مالکان مجبورند نسبت به ثبت املاک خود اقدام نمایند. این قانون فعلا نیز مورد اجرا و عمل سازمان ثبت اسناد و املاک است. ( فقه-مدنی ) الف- مالی که عوض مبیع در عقد بیع قرار می گیرد ثمن نامیده می شود. ثمن باید مال باشد ( ملاک ماده ٣۴٨ ق.م ) و لازم نیست حتما پول باشد، بلکه ممکن است عین یا کلی در ذمه باشد. ( مواد ١٩٧ و ٣۶٣ ق.م ) هرگاه در عقد بیع یکی از عوضین پول باشد، عنوان ثمن را دارد. اگر هیچیک از عوضین پول نباشد،آنکه سبقت به اظهار قصد کند صاحب مبیع است و دیگری صاحب ثمن. ب- به معنی ثمینه است. برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
( ثبت ) یعنی ثبت معامله عین یا منافع ملک در دفتر املاک ( ماده ٢۶ قانون ثبت و مواد ١٠۴، ١٠۴ مکرر، ١٠۵ و ١٠۶ نظامنامه قانون ثبت ) الف- یه معنی اخص یعنی ثبت ملک پس از پایان عملیات مقدماتی ثبت در دفتر املاک. ب- به معنی اعم یعنی عملیات مقدماتی ثبت و ثبت ملک در دفتر املاک. نوشتن قرارداد یا یک عمل حقوقی یا اموال شخصی یا یک حق ( مانند حق اختراع ) و یا هر چیز دیگر ( مانند علامات ) در دفاتر مخصوصی که قانون معین می کند. مانند ثبت املاک و ثبت معاملات غیر منقول و ثبت حق اختراع و ثبت علائم و ثبت احوال و ... . الف- اسم اداره ای است که املاک و اسناد عقود و معاملات را ثبت می کند. ب- ثبت سند عقود و ایقاعات را گویند. عبارت است از توقیف اموال اعم از منقول و غیر منقول ( ماده ٢۴٠ آیین دادرسی مدنی ) ( فقه-مدنی ) الف- کسی که طرف عقد نیست و قائم مقام هیچ یک از متعاقدین نمی باشد ( مواد ٢٣١ و ۴٨٨ ق.م ) ب- کسی که طرف عقد نیست، هرچند قائم مقام یکی از طرفین باشد ( ماده ٣٩٩ ق.م ) ج- بیگانه نسبت به امری که دو طرف دارد، مانند ثالث نسبت به متداعدین یک دعوی. کسی است که شغل خود را عملیات تجارتی قرار بدهد. ( ماده ١ قانون تجارت ) عملیات تجارتی از قرار ذیل است: ١- خرید و تحصیل هر توع مال منقول به قصد فروش یا اجاره، اعم از اینکه تصرفاتی در آن شده باشد. ٢- تصدی به حمل و نقل از راه خشکی یا آب و هوا، به هر نحوی که باشد. ٣- هر قسم عملیات دارایی با حق العمل کاری ( کمسیون ) و یا عاملی و همچنین تصدی به هر نوع تاسیساتی که برای انجام بعضی امور ایجاد می شود. ار قبیل تسهیل معاملات ملکی یا پیدا کردن خدمه یا تهیه و رساندن ملزومات و ... . ۴- تاسیس و بکار انداختن هر قسم کارخانه، مشروط به اینکه برای رفع حوایج شخصی نباشد. ۵- تصدی به عملیات حراج. ۶- تصدی به هر قسم نمایشگاه عمومی. ٧- هر قسم عملیات صرافی و به آنکی. ٨- معاملات برواتی اعم از اینکه بین تاجر یا غیر تاجر باشد. ٩- عملیات بیمه بحری و غیر بحری. ١٠- کشتی سازی و خرید و فروش کشتی و کشتیرانی داخلی یا خارجی و معاملات راجع به آنها. ( ماده ٢ ق.ت ) و طبق ماده ٣ قانون تجارت، عملیات زیر به اعتبار تاجر بودن متعاملین یا یکی از انها تجارتی محسوب می شوند. الف- کلیه معاملات بین تجار و کسبه و صرافان و به بانک ها. ب- کلیه معاملاتی که تاجر یا غیر تاجر برای رفع حوایج تجارتی خود می نماید. ج- کلیه معاملاتی که اجزاء یا خدمه یا شاگرد تاجر برای امور تجارتی در باب خود انجام می دهد. د- کلیه معاملات شرکت های تجارتی. درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید موضوعات نويسندگان |
|||
![]() |